زایمان نوشت
چند باری میشد که یکی از همکارای خانم گفته بود که می خواد مرخص زایمان بگیره و بعدش بره بیمه بیکاری بگیره و نیاد سر کار.یکی دو ماه عقب انداخت رفتنش رو.تا اینکه چند وقت پیش اومد پیشم که کارت دارم:
ایشون: آقای مهندس راجع به مرخصی زایمان و حقوق بیکمه بیکاریش مزاحمتون شدم.
من: به سلامتی.کی می خواین تشریف ببرین؟
ایشون:آخر این ماه.
من: خب شما مدارک پزشکیتون رو فردا بیارین که من راهنمائیتون کنم از کجا شروع کنین.
ایشون: کدوم مدارک؟
من: عکس و یا گزارش سونوگرافی یا یه چیی تو این مایه ها که پزشک متخصص ویا ماما تائید کرده باشن
ایشون: چی؟
یهو یه فکری زد به سرم.رومم نمیشد.ولی خوب باید می گفتم
من: جسارتا" الان شما باردارین؟
ایشون: (خیلی جدی) خیر.
در حالی که می خواستم موهامو بکنم بهش گفتم: خوب چه مرخصی زایمانی می خوای بگیری وقتی باردار نیستی؟
ایشون: من نمی دونستم
من: موفق باشین. می تونین برین.
ایشون: تشریف بردن.
من: داشتم از خنده می مردم.